و اینکه: از پروردگارتان آمرزش بخواهید ، سپس به سوی او توبه کنید ، تا شما را تا
مدت معینی به بهره ی خوبی بهرمند سازد ، و هر صاحب فضلی را به اندازه فضلش ببخشد ،
و اگر روی بگردانید ، پس من بر شما از عذاب روز بزرگ بیمناک هستم .
آگاه باشید آنها سینه ها شان را خم می کنند (و سرها به هم نزدیک می کنند ) تا خود
را از او پنهان دارند ، آگاه باشید ، وقتی كه آنها لباسهای خویش را به سر می کشند ،
(خداوند) می داند آنچه را (در دل) پنهان می کنند وآنچه را آشکار می سازند ، بی
تردید او به راز دلها آگاه است.
و او کسی هست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید ، و عرش او بر آب بود ، تا شما
را بیازماید که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است ، و اگر (به آنها) بگویی : «شما
پس از مرگ برانگیخته می شوید» مسلماً کافران می گویند :« این (سخن) جز جادوی آشکار
نیست».
و اگر تا زمان محدودی عذاب را از آنها به تأخیر اندازیم ، البته (از روی تمسخر) می
گویند: «چه چیزی مانع آن شده است ؟!» آگاه باشید ، روزی که (عذاب) به سراغشان آید ،
از آنها برگرداند ه نخواهد شد، و آنچه را به مسخره می گرفتند ، آنان را در بر خواهد
گرفت .
پس (ای پیامبر!) شاید برخی از آنچه که به تو وحی می شود ، واگذاری ، و سینه ات از
این جهت تنگ (و ناراحت) شود که گویند: «چرا گنجی براو نازل نشده ، یا فرشته ای
همراه او نیامده است ؟!» تو تنها هشدار دهنده ای ، وخداوند بر همه چیز نگاهبان است.
آیا می گویند : « این (قرآن) را از خود بافته (و به خدا نسبت داده) است» بگو: «اگر
راست می گویید ، شما هم ده سوره ی به هم بافته ی مانند آن بیا ورید ، و غیر از خدا
هر که می توانید (به یاری ) بطلبید».
اینان کسانی هستند که در آخرت ، جز آتش (جهنم،نصیبی) نخواهند داشت ، وآنچه را در
دنیا انجام داده اند ، بر باد رفته است ، و آنچه را عمل می کردند؛ باطل است.
آیا کسی که از سوی پروردگارش دلیل روشن دارد ، و به دنبال آن شاهدی از سوی او باشد
، و پیش از آن کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (بر صحت آن گواهی دارد، همانند کسی
است که دلیلی ندارد ؟!) . اینان به آن(قرآن) ایمان می آورند ، و از گروهای مختلف هر
کس به آن کافر شود؛ پس آتش وعده گاه اوست ، پس تردیدی در آن نداشته باش ، بی گمان
آن حق است ، از (جانب) پروردگارت (نازل شده است)، و لیکن بیشتر مردم ایمان نمی
آورند .
و چه کسی ستمکارتر است ؛ از کسی که بر خدا دروغ می بندد؟! آنان (روزقیامت) بر
پروردگارشان عرضه می شوند ، و گواهان می گویند: « اینها همان کسانی هستند که بر
پروردگارشان دروغ بسته اند» هان، لعنت خدا بر ستمکاران باد.
اینان (هیچ گاه) نمی توانند در زمین (خدا را)عاجز کنند (و بگریزند) و جز خدا
(دوستان و) یاورانی ندارند ، عذاب برای آنان دو چندان خواهد شد ، توان شنیدن (حق)
را نداشتند ، و(حقیقت را) نمی دیدند.
بی گمان کسانی که ایمان آورده اند و کارها ی شایسته انجام داده اند ، (و توجه کنان
) به سوی پروردگارشان فروتنی کردند ، آنها اهل بهشتند ، آنان در آن جاودان خواهند
ماند .
پس اشراف کافر قومش گفتند :«ما تو را جز بشری همانند خودمان نمی بینیم ،و نمی بینیم
کسانی که از توپیروی کرده اند؛ مگر (گروهی) ارازل (= فرو مایگان) ساده لوح (قوم) ما
هستند ، و ما برای شما فضیلتی بر خود نمی بینیم ، بلکه شما را دروغگو می پنداریم».
(نوح) گفت: «ای قوم من ! به من خبر دهید ، اگر من دلیل (وحجت) آشکاری از پروردگارم
داشته باشم و از نزد خود رحمتی به من عطا کرده باشد ، پس (آن) بر شما پوشیده مانده
است ،آیا می توانیم شما را به (پذیرش) آن اجبار کنیم ، در حالی که شما از آن کراهت
دارید ؟!
و ای قوم من ! بر (رساندن) این (دعوت) از شما مالی نمی طلبم ، پاداش من تنها بر
خداست ، ومن (هرگز) کسانی را که ایمان آورده اند ، (از خود) طرد نمی کنم ، همانا
آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد ، ولیکن من شما را قومی نادان می بینم.
ومن به شما نمی گویم که گنج های خدا نزد من است ، و غیب نمی دانم ، و نمی گویم که
من فرشته ام ، و (نیز) نمی گویم کسانی که در نظر شما حقیر می آیند ، خداوند به آنها
خیری نخواهد داد ، خدا به آنچه در دلها ی آنان است آگاه تر است ، (و اگر آنها را
طرد کنم ) قطعاً آنگاه از ستمکاران خواهم بود ».
و اگر خداوند بخواهد شما را گمراه سازد ، و من بخواهم شما را نصیحت کنم، نصیحت من
سودی برای شما نخواهد داشت ، او پروردگار شماست ، و(همه) به سوی او بازگرداند ه می
شوید».
آیا (مشرکان) می گویند: (پیامبر) آن قرآن را بافته (و به خدا نسبت داده)است ؟ (ای
پیامبر!) بگو:«اگر من آن را بافته باشم، پس گناهم بر عهده ی من است ، و من از
گناهانی که شما می کنید؛ بیزارم».
و (نوح) کشتی را می ساخت ، و هر گاه گروهی از اشراف قومش بر او می گذشتند ، او را
مسخره می کردند ،(نوح) می گفت : «اگر ما را مسخره می کنید ، پس ما (نیز) شما را
مسخره خواهیم کرد؛ همین گونه که مسخره می کنید،
(این حالت همچنان ادامه داشت) تا زمانی که فرمان فرا رسید ، و (آب از) تنور جوشیدن
گرفت (به نوح) گفتیم :«از هر جفتی (از حیوانات) دو تا (نر ماده) در آن (کشتی) برگیر
، و(همچنین) خاندانت را؛ جز کسی که وعده ی (هلاک) قبلاً بر او مقرر شده است ، و
(نیز) کسانی که ایمان آورده اند (را برگیر) » و جز عده ی اندکی همراه اوایمان
نیاوردند.
و آن (کشتی) آنها را در موجی همچون کوهها می برد و در آن هنگام نوح فرزندش را که در
کناره ای بود؛ صدا زد :«ای فرزندم ! همراه ما سوار شو ، و با کافران مباش ».
گفت: «به زودی به کوهی پناه می برم که مرا از آب حفظ می کند !» (نوح) گفت: «امروز
هیچ نگه دارنده ای در برابر فرمان خدا نیست ، مگر کسی که خدا به او رحم کند» و (نا
گاه) موج در میان آن دو حائل شد ، پس (او) ازغرق شدگان گردید .
و گفته شد :«ای زمین آبت را فرو بر، وای آسمان (بارانت را) فرو بند. و آب فرو نشست،
و کار به انجام رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی قرار گرفت ، و گفته شد : « دوری (و
هلاکت) باد بر گروه ستمکاران».
و نوح پروردگارش را ندا داد، پس گفت: «پروردگارا ! همانا پسرم از خاندان من است ، و
بی گمان وعده ی تو (درباره ی نجات خاندانم ) حق است ، و تو بهترین داورانی » .
فرمود : «ای نوح ! همانا اواز خاندان تو نیست ، بی گمان او عمل غیر صالحی است . پس
چیزی که به آن علم نداری از من مخواه ، من به تو اندرز می دهم (مبادا) که از جاهلان
باشی » .
(نوح) گفت: «پروردگارا ! همانا من به تو پناه می برم ، که از توچیزی بخواهم که به
آن علم ندارم ، واگر مرا نبخشی و بر من رحم نکنی ، از زیانکاران خواهم بود».
گفته شد :«ای نوح به سلامتی از سوی ما و (همراه با) برکت ها(ی فراوان) بر تو و بر
امتهای که با تواند؛ فرود آی ، و امتهایی (نیز) هستند که به زودی آنها را (از
نعمتها) بهرمند سازیم ،سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها خواهد رسید» .
اینها از خبرهای غیب است که آن را به تو (ای پیامبر) وحی می کنیم ، نه تو ، و نه
قومت پیش از این آن را نمی دانستید، پس صبر کن، بی گمان عاقبت از آن پرهیز گاران
است.
و (ما) به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم ، گفت:«ای قوم من ! خدا را بپرستید
که معبودی جز او برای شما نیست ، وشما جز افترا زن نیستید (که بتها راشریک او قرار
می دهید).
و ای قوم من ! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید ، سپس به سوی او باز گردید (و توبه
کنید) تا (باران) آسمانی را پی در پی بر شما فرو ریزد ، و نیرویی بر نیرویتان
بیفزاید ، و گناهکارانه روی نگردانید».
ما (چیزی) جزاین نمی گویم که« بعضی از معبودانمان آسیبی به تو رسانده اند». (هود)
گفت :«همانا من خدا را گواه می گیرم ، و شما (نیز) گواه باشید ، که من از آنچه شریک
(خدا) قرار می دهید، بیزارم ،
همانا من بر الله که پروردگارمن وپروردگار شماست توکل کردم ، هیچ جنبنده ای نیست
مگر آنکه او (= خداوند) گیرنده پیشانی اش است (و برآن چیره است) بی گمان پرودگارم
بر راه راست است.
پس اگر روی برگردانید ، به راستی که (من) آنچه را که با آن به سوی شما فرستاده شده
بودم به شما رساندم ، و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما خواهد کرد ، و (شما)هیچ
زیانی به او نمی توانید برسانید ، بی گمان پروردگارم بر همه چیز نگهبان است ».
و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم) گفت:«ای قوم من ! الله را
بپرستید، که معبودی جز او برای شما نیست ، او شما را از زمین پدید آورد ، و شما را
در آن به آباد کردنش گمارد ، پس از او آمرزش بطلبید ، سپس به سوی اوبازگردید (و
توبه کنید) همانا پروردگارم نزدیک (و) اجابت کننده است »
گفتند: «ای صالح! پیش از این ما به تو امید می داشتیم ، آیا ما را از پرستش آنچه
نیاکانمان می پرستیدند ، باز می داری ؟ و به راستی ما ازآنچه ما را به سوی آن دعوت
می کنی سخت در شک و تردید هستیم » .
گفت : «ای قوم من ! به من خبر دهید که اگر من دلیل (و حجت) آشکاری از پروردگارم
داشته باشم ، و از جانب خود رحمتی به من عطا کرده باشد ، پس اگر نافرمانی او کنم ،
چه کسی مرا در برابر خدا یاری می کند ؟! پس شما جز زیان بر من نخواهید افزود .
ای قوم من ! این ماده شترِ خداوند است ، که برای شما نشانه ای است ، پس بگذاریدش در
زمین خدا بچرد ، و هیچ آزاری به آن نرسانید ، که (آنگاه) عذابی نزدیک شما را فرا
گیرد» .
پس آنها ،آن (ماده شتر) را پی کردند ،آنگاه (صالح به آنها) گفت: « سه روز در خانه
هایتان بهرمند گردید ، (و بعد از آن عذاب خواهد آمد) این وعده ای است که دروغ
نخواهد بود».
پس چون فرمان (عذاب) ما فرا رسید، صالح وکسانی که با او ایمان آورده بودند ، به
رحمتی از(سوی) خویش (از آن عذاب) و از رسوایی آن روز نجات دادیم ، بی گمان پروردگار
تو همان قوی پیروزمند است .
پس چون دید دستانشان به سوی آن نمی رسد ( و نمی خورند) به آنها گمان بد برد ، و (در
دل) از آنان احساس ترس کرد ، (فرشتگان) گفتند :« نترس ،بی شک ما به سوی قوم لوط
فرستاده شده ایم ».
و قوم او شتابان به سوی اوآمدند ، و پیش از این کارهای زشت مرتکب می شدند ، (لوط)
گفت : «ای قوم من ! اینها دختران من هستند ، (با آنها ازدواج کنید) آنان برای شما
پاکیزه ترند، و از خدا بترسید و مرا در(مورد) مهمانانم رسوا نکنید ، در میان شما یک
مرد عاقلی وجود ندارد ؟! ».
(فرشتگان ) گفتند : « ای لوط ! ما فرستادگان ، پروردگار تو هستیم ، (آنها ) هرگز به
تو نخواهند رسید ، پس در پاسی از شب گذشته خانواه ات را (از این شهر ) ببر ، و هیچ
یک از شما روی بر نگرداند جز همسرت ، که به او خواهد رسید آنچه که به آنها رسد ، بی
گمان وعده گاه شان (وقت) صبح است ، آیا صبح نزدیک نیست ؟!».
و به سوی (قوم) مدین برادرشان شعیب را (فرستادیم). گفت:« ای قوم من! الله را
بپرستید ، که معبودی جز او برای شما نیست ، و پیمانه و میزان را کم نکنید ، من شما
را در نعمت می بینم ، و من بر شما از عذاب روز فراگیر می ترسم .
گفتند :«ای شعیب ! آیا نمازت به تو فرمان می دهد که آنچه را که نیاکانمان می
پرستیدند، رها کنیم، یا آنچه را می خواهیم در اموالمان انجام دهیم ؟! بی گمان تو
(مردی) بردبارعاقلی هستی ! » .
(شعیب) گفت : «ای قوم من !به من خبر دهید؛ اگر من دلیل (و حجت) آشکاری از پروردگارم
داشته باشم ، و از سوی خود رزق نیکوی به من عطا کرده باشد ، (آیا نباید از او اطاعت
کنم ؟!)و من نمی خواهم با شما مخالفت کنم،در باره ی چیزی که شما را از آن نهی می
کنم ، (و خود مرتکب شوم) من جز اصلاح؛ - تا آنجا که توانای دارم- نمی خواهم، و
توفیق من جز به (فضل) خدا نیست ، بر او توکل کردم ، و به سوی او باز می گردم .
وای قوم من ! دشمنی (ومخالفت) با من سبب نشود که به شما (نیز، عذابی) برسد ، همانند
آنچه که به قوم نوح یا قوم هود ، یا قوم صالح رسید، و قوم لوط از شما چندان دور
نیست .
گفتند :«ای شعیب ! بسیاری از آنچه را که می گویی، نمی فهمیم ، و به درستی که ما تو
را در میان خود ناتوان می بینیم ، و اگر(احترام) قبیله ات نبود؛ مسلماً تو را
سنگسار می کردیم ، وتو نزد ما گرانقدر نیستی »
(شعیب) گفت:« ای قوم من ! آیا قبیله ی من نزد شما گرامی تر از خداوند است ؟! و
(فرمان) او را پشت سر خویش انداخته اید ! بی گمان پروردگارم به آنچه انجام می دهید
احاطه دارد.
و ای قوم من ! شما به روش خودتان عمل کنید ، من هم (به روش خود) عمل می کنم ، به
زودی خواهید دانست ، چه کسی عذاب به سراغشان می آید که رسوایش کند ، و چه کسی خود
دروغگو است! شما انتظار بکشید و من (نیز) با شما در انتظارم !»
و چون فرمان ما فرا رسید، شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از
(سوی) خود نجات دادیم وکسانی را که ستم کردند؛ صیحه ای (= بانگی مرگبار) فرو
گرفت،پس در دیار خود به رو افتادند (و مردند ) .
و (ما) به آنها ستم نکردیم ، ولیکن آنها خود بر خویشتن ستم کردند ، پس هنگامی که
فرمان پروردگارت فرا رسید ، معبودان شان که به جای خداوند می خواندند؛ پس چیزی از
آنان دفع نکردند (و یاریشان ندادند) و آنها را جز هلاکت (ونا بودی) نیفزودند .
و این چنین است (مجازات و) گرفت پروردگارت ، هنگامی که فرو گیرد و مجازات کند
آبادیها و شهرها را که (مردمش) ستمکار باشند ، بی گمان (مجازات و) گرفت او دردناک
سخت است.
یقیناً در این ، (پند و) نشانه ای است برای کسی که از عذاب آخرت بترسد ، آن (روز)
روزی است که مردم (همه) در آن گرد آورده شوند، و آن (روز) روزی است که (همگی) حاضر
شوند.
و اما کسانی که خوشبخت (و سعادتمند) شدند ، پس جاودانه در بهشت خواهند ماند ، تا
آسمانها و زمین (باقی) است . مگر آنچه پروردگارت بخواهد ، عطایی است قطع نشدنی.
پس از (باطل بودن) آنچه اینان می پرستند در شک مباش. آنها نمی پرستند جز همانگونه
که نیاکانشان از پیش می پرستیدند ، و مسلماً ما نصیب آنان را بی کم و کاست خواهیم
داد.
و به راستی (ما) به موسی کتاب دادیم ، پس در آن اختلاف شد ، و اگر فرمان پیشین
پروردگارت نبود ، قطعاً در میان آنان داوری می شد ، و همانا آنها در این (قرآن) سخت
در شک وتردید هستند .
پس (ای پیامبر!) همانگونه که فرمان یافته ای ، (در برابر مشرکان) استقامت کن ، و
(نیز) کسی که با تو (به خدا) رو آورده است (باید استقامت کند ) و سر کشی نکنید ، بی
گمان او به آنچه که می کنید؛ بیناست.
به کسانی که ستم کردند تمایل (و تکیه) نکنید ، که آتش (جهنم) به شما خواهد رسید ، و
برای شما (سرپرست و) دوستانی جز خداوند وجود ندارد ، آنگاه یاری نمی شوید.
پس چرا از امتهایی پیش از شما ، خردمندانی نبودند که (مردمان را) از فساد در زمین
باز دارند ؟! مگر اندکی از آنان که نجاتشان دادیم ، و کسانی که ستم کردند ، از لذات
(دینوی) و آسودگی پیروی کردند ، و گناهکار بودند (و نابود شدند).